دلنوشته های خودمونی

‏دختــــــری پشت یه هزار تومانی نوشتــــــه بود:

پدر معتــــــادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مــــــرا به دست صاحب خانه مان سپــــــرد!

خدایــــــا چقدر می گیری؟؟

چقــــــدر مــــــی گیــری؟؟

که بگــــــذاری شب اول قبر، قبل از ایــــــنکه تو ازم سوال کنی، من ازت

بپرسم چــــــــــــــــــرا...!!؟؟‏

دختــــــری پشت یه هزار تومانی نوشتــــــه بود:


پدر معتــــــادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مــــــرا به دست صاحب خانه مان سپــــــرد!


خدایــــــا چقدر می... گیری؟؟


چقــــــدر مــــــی گیــری؟؟


که بگــــــذاری شب اول قبر، قبل از ایــــــنکه تو ازم سوال کنی، من ازت


بپرسم چــــــــــــــــــرا...!!؟؟


نظرات 2 + ارسال نظر
هادی پژمان دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:30 ق.ظ http://obox.ir

سلام دوست عزیز. راستش من یه سایت جدید راه اندازی کردم و دوست دارم نظر شما رو هم در موردش بدونم و با هم تبادل لینک کنیم. اگه دوست داشتی بیا یه سری بزن. یه نظری بده و اگه دوس داشتی با هم تبادل لین کنیم حتما بهم بگو. خوشحال میشم اگه کمکی هم از دستم بر میاد در مورد وبلاگت بهت بگم. منتظرم. فعلا خداحافظ

مهتاب دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 03:08 ب.ظ

دختر بودن ینی شرافت واحساس........وقتی اونم یه شب به پای یه هوس بره....تو دیگه کی هستی؟

از همه دوستان عذر خواهی کرده و این مطلب برای شوخی و مزاح بوده.

روزگاریست همه عرض بدن می خواهند




همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند




دیو هستند ولی مثل پری می پوشند




گرگ هایی که لباس پدری می پوشند




آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند




عشق ها را همه با دور کمر می سنجند




خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد




عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد