به استقبـال نـوروز و بـهار

به استقبـال نـوروز و بـهار باز کن پنجره ها را، که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد، و بهار، روی هر شاخه، کنار هر برگ، شمع روشن کرده است. همه ی چلچله ها برگشتند، و طراوت را فریاد زدند. کوچه یکپارچه آواز شده است، و درخت گیلاس، هدیه ی جشن اقاقی ها را، گل به دامن کرده است. باز کن پنجره ها را ای دوست! هیچ یادت هست، که زمین را عطشی وحشی سوخت؟ برگ ها پژمردند؟ تشنگی با جگر خاک چه کرد؟ هیچ یادت هست، توی تاریکی شب های بلند، سیلی سرما با خاک چه کرد؟ با سر و سینه ی گل های سپید، نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟ هیچ یادت هست؟ حالیا معجزه ی باران را باور کن! و سخاوت را در چشم چمن زار ببین! و محبت را در روح نسیم، که در این کوچه ی تنگ، با همین دست تهی، روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد. خاک، جان یافته است. تو چرا سنگ شدی؟ تو چرا این همه دلتنگ شدی؟ باز کن پنجره ها را … و بهاران را باور کن! باز کن پنجره ها را … و بهاران را باور کن! - فریدون مشیری -

کهنه شراب عشق

ماجرای من و تو
.....
ماجرای کهنه شراب عشق است

شراب که کهنه شد،
طعمش ناب می‌شود؛
شیرین می‌شود؛
غلیظ می‌شود؛ مستت می کند؛
نمی‌توانی از آن بگریزی.
شراب کهنه را که بنوشی
دیگر جایی برای پنهان کردن هیچ چیز نمی‌ماند

عشق هم که کهنه شد،
می‌شود همچو شراب،
رسوخ می‌کند در بند بند وجودت،
ریشه می‌دواند در بافت‌هایت،
رسوایت می‌کند.
آن وقت است که می‌فهمی
همیشه عاشق می‌مانی

 

شراب عشقپیمان شراب عشقکهنه شراب عشقشرابعشق کهنهو شرابحبیب عشق شراب رازقیپری جونعاشق در بندشراب کهنه عشقکهنهشراب و عشق کهنهپری های عاشقکهنهعاشق پریشراب عشق حسینیکهنه شرابعشق کهنهکهنه

شراب عشقپیمان شراب عشقکهنه شراب عشقشرابعشق کهنهعشق و شرابحبیب عشق شراب رازقیپری جونعاشق در بندشراب کهنه عشقکهنهشراب و عشق کهنهپری های عاشقکهنهعاشق پریشراب

شوخی با حافظ

 

 

اینم یه شعر عالی شوخی با حافظ نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس گفتم:سلام گفتا علیک جانم گفتم: کجا روی؟گفت وا...خود ندانم گفتم:بگیرفالی گفتا نمانده حالی گفتم:چگونه ای؟گفت در بند بی خیالی گفتم:که تازه تازه شعروغزل چه داری؟ گفتا می سرایم شعر سپید باری گفتم:ز دولت عشق گفتا که:کودتا شد گفتم:رقیب گفتا:اونیزکله پا شد گفتم:کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟ گفتا:شده ستاره در فیلم سینمایی گفتم بگو ز خالش آن خال آتش افروز گفتا:عمل نموده دیروز پریروز گفتم:بگو ز مویش گفتا که مش نموده گفتم:بگو ز یارش گفتا ولش نموده گفتم چرا؟چگونه؟عاقل شده مجنون؟ گفتا:شدید گشته معتاد گردو افیون گفتم:کجاست جمشید؟جام جهان نمایش گفتا:خرید قسطی تلویزیون به جاش گفتم:بگو ز ساقی حالا شده چه کاره؟ گفتا:شدست منشی در دفتر اداره گفتم:بگو ز زاهد آن رهنمای منزل گفتا:که دست خود را بردار از سر دل گفتم:ز ساربان گو با کاروان غم ها گفتا:آژانس دارد با تور دور دنیا گفتم:بگو ز محمل یا از کجاوه یادی گفتا:پژو.دوو.بنز یا گلف نوک مدادی گفتم:قاصدت کو آن باد صبح شرقی گفتا: که جای خود را داده به فکس برقی گفتم:بیا ز هدهد جوییم راه چاره گفتا:که به جای هدهد دیش است و ماهواره گفتم:سلام ما را باد صبا کجا برد؟ گفتا:به پست داده آورد یا نیاورد؟ گفتم:بگو ز مشک آهوی دشت زنگی گفتا که: ادکلن شده در شیشه های رنگی گفتم:سراغ داری میخانه ای حسابی گفت:آنچه بود از دم گشته چلو کبابی گفتم:بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان گفتا:نمی هراسی از چوب پاسبانان گفتم:شراب نابی تو دست پا نداری؟ گفتا:که جاش دارم وافور با نگاری گفتم:بلند بود موی تو آن زمان ها گفتا:به حبس بودم از ته زدن آنها گفتم:شما و زندان حافظ مارو گرفتی؟ گفتا:ندیده بودم هالو به این خرفتی

عشق بی بندوبار

 

 

هرشب که آغوشم مکدر شد ؛از درد های مزمن بیکار

له می شدم اما نمی دیدی؛  درد مرا بر شانه ی دیوار 

 

حک میکنی ذهن مرا در خود ؛تا باز هم با من بیامیزی

حسی شبیه من نداری ؛نه !در عشق رعشه می زنی هربار

 

زل می زنم... زل می زنی بر من...توی اتاقی که شبش خواب است 

با سایه ام تا صبح می خوابم ,با سایه ایی شکل تو بلاجبار

 

برگردنم هی بوسه خواهی زد ؛سر می روم از زندگی هرشب

حسِ علاقه عادت من بود ...این بوسه را در خاطرت بسپار

 

تردید دارم دوستت دارم !بالا بیاور عشق را تف کن ...

فردای پاکم را نمی خواهم ,من خسته م از روزه ی شک دار

 

ازشعرهایم سخت بیزاری ،از حرفهایت سخت دلگیرم ...

این اعتماد لعنتی مرده است ؛با یک  نگاه مرده ی بیمار 

 

زن بودنم حس قشنگی نیست...زن بودنم یعنی هجوم درد 

از دست هایت دور خواهم شد،از دستهای خسته ی تب دار 

 

دارد نگاهت می کند یک زن ؛دارد نگاهم می کند مردی ...

گم میشوم در رفتنت از دور ؛در طعم تلخ پاکتی سیگار

 

من مست در این آسمان گیج ؛یک مشت قرص مزمن بیکار

می ترسم از این روزگار مست؛می ترسم از آغاز یک تکرار

 

بن بست هایت را نخواهی برد...می پیچم از دردی درون خود

هی مشت می کوبم به این دیوار ...


                هی مُــــــــــشت می کـــــــــــوبم به این

                                                 دیـــــــــــــــوار...

تشکر و قدردانی از دوستان رابطه دوستی

سلام به بچه های: 

 

رابطه دوستی 

 

بالاخره به روزهای پایانی سال هم نزدیک میشویم 

 

وامیدوارم همه از این وبلاگ راضی باشن ما با 

 همکاری شما دوستان که دوستاران این وبلاگ 

 

   هستن روزهای نود و یک را به پایان می رسانیم و 

   برای شما خوشبختی و سعادت آرزومندم و ازشما 

تشکر و قدر دانی خودم را در مورد نظراتتان ابراز  کرده وخواهشمندم من و این وبلاگ را تنها نگذاشته و یاریمان کنید تا مطالب جدیدتری نوشته و شما  دوستان از این مطالب استفاده ممکن را بهرهمند   شوید. 

 

به یاری خدا و دوستان 

   نظرات یادتون نره 

دنیـایی از تصـاویر و نوشته های عاشـقانه


دنیـایی از تصـاویر و نوشته های عاشـقانه

 


web counter  
 گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 

نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!

نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!

آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!

... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!

باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !

قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!

و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است

پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !

سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !

تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!

تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !

و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !

حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !

بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !

و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.

اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.

آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.

ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.

نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.

نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .

آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تورا منتظراست.

بیا که غروب دیگرازغربتش به تنگ آمده است.

بیا دیگر...


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net
گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net





برای عشق تمنا کن ولی خار نشو

برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن

برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن

 برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش

برای عشق خودت باش ولی خوب باش




شعـرنگـاری

شعـرنگـاری

 

 

  

شعـرنگـاری 


شعـرنگـاری