صلیب عشق

یکشبی مجنون نمازش راشکست 

بی وضودر کوچه لیلا نشست  

گفت یارب ازچه خوارم کرده ای؟ 

برصلیب عشق دارم کرده ای؟ 

مرد این بازیچه دیگر نیستم 

این تو و لیلای تو من نیستم  

گفت ای دیوانه لیلایت منم 

در رگت پیدا و پنهانت منم 

سالها با جور لیلا ساختی 

من کنارت بودم ونشناختی 

------------------------------------ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد