سرنوشت

روزگاریست که من معرکه دارش شده ام  

 مثل عیسی سند چوبه ی دارش شده ام  

 باورم کن که چنان عقربه ی خانه بدوش

 پا به پای دل خود لحظه شمارش شده ام

 هوس چیدن یک سیب پر از وسوسه است

 باغ چشمت که هواخواه بهارش شده ام

میرسد تا به قفس های بلورین گناه

 جاده سرد سکوتی که غبارش شده ام

انتظارو قفس این همه تکرار سکوت

 سرنوشتی است که من سخت دچارش شده ام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد