عاقبت چاپلوسی در دربار کریم خان زند

عاقبت چاپلوسی در دربار کریم خان زند

 

http://ac.parsapour.com/Yimages/karimkhancastle.jpg

کریم خان زند هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد. یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت، او طوری گریه می کرد که هق و هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد.
شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند.

http://lh5.ggpht.com/_vkm34nUjY_k/S_7B3sOczxI/AAAAAAAAOiQ/sH5pRS-__o8/001.jpg
کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد. آن مرد گفت: “من از مادر کور و نابینا متولد شدم و سالها با وضع اسف باری زندگی کرده و نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم تا اینکه روزی افتان خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی ضعف،‌ بیهوش شده ، به خواب عمیقی فرو رفتم! در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را دیدم که سراغ من آمد و گفت: ابوالوکیل پدر کریم خان هستم. آنگاه دستی به چشمان من کشید و گفت برخیز که تو را شفا دادم! از خواب که بیدار شدم،‌ خود را بینا دیدم و جهان تاریک پیش چشمانم روشن شد! این همه گریه و زاری امروز من از باب تشکر و قدر دانی و سپاسگذاری از والد ماجد شما بود!”.

http://files.tabnak.com/pics/201011/201011061253473932.jpg
مردک حقه باز که باادای این جملات و انجام این صحنه سازی مطمئن بود کریم خان را خام کرده است، منتظر دریافت صله و هدیه و مرحمتی بود که مشاهده کرد کریم خان برافروخته شده، دنبال د‍ژخیم می گردد! موقعی که دژخیم حاضر گردید کریم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بیرون بکشد! درباریان و بزرگان قوم زندیه به دست و پای کریم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را کرده و از وکلیل الرعایا خواستند از گناه او در گذرد. کریم خان که ذاتا آدم رقیق القلبی بود، خواهش درباریان و اطرافیان را پذیرفت، ولی دستور داد مرد متملق را به فلک بسته، چوب بزنند!

http://www.historyofiran.info/another%20Rise_files/image004.jpg
هنگامی که نوکران شاه مشغول سیاست کردن مرد حقه باز بودند کریم خان خطاب به او گفت: “مردک پدر سوخته! پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خر دزدی می کرد من که مقام و مسند شاهی رسیدم عده ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره ای برپا کردند و آنجا را عنیان ابوالوکیل نامیدند. اکنون تو چاپلوس دروغگو آمده ای و پدر خر دزد مرا صاحب کرامت و معجزه معرفی می کنی؟! اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند دوباره چشمانت را در می آوردم تا بروی برای بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگیری!” .
مردک سرافکنده و شرمسار به سرعت از پیش او رفت و ناپدید شد.
برگرفته از کتاب هزار دستان نوشته اسکندر دلدم

http://mehdimehraban.webphoto.ir/photos/me496426.jpg

 

نظرات 3 + ارسال نظر
دختر بارانی یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ

سلام سلام:
خوبییییییییید؟سال نو مبارک.
ببخشید من مدتی نبودم شما هم که نگفتی من زده ام یا نه؟ ای بابا ای بابا
من که دعا کردم به شما خوش بگذره آخه بی معرفتی توی کار ما نیست.
در هر صورت هرجایی از دنیا هستی در هر زمانی موفق باشی آقا افشیییین.

سلام سال نوتون مبارک منم آرزو دارم سال نو تون بخیر و نیکی باشه. بی معرفتی هم به قول شما توی کار ما نیست وموفقیت شما موفقیت منه شبتون بخیر و به نیکی باد.

دختر بارانی پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ

سلام:
کجاااایید پس شما؟
من ۴شنبه یعنی ۲۱ میرم مسافرت امیدوارم تا قبل از ۴شنبه شما بیاید.

سلام امیدوارم خوب باشید و سفر خوشی رو برای شما آرزو میکنیم و منتظر شما میمانیم.

دختر بارانی دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ

سلام:
امسال خیلی رسمی شدید؟چی شده؟

کاراهایم عقب مانده امسال زندگی مثل سالهای دیگه نیست کمی هم پول پارسالم هم نداده اند دارم میگیرم بلاخره حال شما چه جوریه وضیعت درسهای امسال مثل اینکه خویه اصفهان خوش میگزره ودر پایان من دوستان وبلاگ رو مثل خانواده ام دوست دارم و خواهم داشت.سال خوب وسلامتی شما رو آرزومندم.شبتون بخیر و روزهاتون به نیکی باد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد