بوس

بوس  


---------------
عشقی که هرگز آشکار نشد، به یاد عشقی که هرگز آشکارش نکردم و آشکارش نکرد و بغض عاشقانه مان همیشه در دل ماند.---------------کسی را دوست دارم که مدتها از پیشم رفته اما من باور نکردم در ته مانده ها ی ذهنم او را

پنهان کردم که هیچگاه دوستم نداشت هیچ وقت لبخندی واقعی حتی قطره ای یا شاید لحظه

ای انتظار برایم معنی نداشت برای چه هنوز دوستش دارم نمی دانم ....؟؟ ولی هنوز ولی هنوز

هم توی تک تک قطره های باران خاطرات روزهای بودنش را می بینم..


---------------
کوله بارسفرت رفت و نگاهم را برد نه تو دیگر هستی نه نگاهی که در آن دلخوشی ام سبز شود سایه می

داند که به دنبال نگاهت همچون ابر سر گردانم هیچ کس گمشده ام را نشناخت تابش رایحه ای بی خبر

آورد کسی در راه است چشمی از درد دلم آگاه است کاش هیچوقت عشقی متولد نمی شد که روزی احساسی بمیرد.



---------------
مشت زدم بر زمین !
تکه ای خاک برداشتم !
بوییدمش ! بوسیدمش !
این همان یار خلق نشده من است...! ! !


---------------

در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود وکیلم دلم و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان ، قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد و سپس محکوم شد به تنهایی و مرگ کنار چوبه دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم و من گفتم : به تو بگویند ... دوستت دارم .

نظرات 1 + ارسال نظر
Narges یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.active87.blogsky.com

خیلی زیبا بود.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد